قندعسل ماقندعسل ما، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 15 روز سن داره

... دختر شایسته من ....

چله زمستون

دخترم شب چله شما این جوری سپری شد :اول رفتیم خونه عمه مریم (عمه بابا)چون اکثر فامیل اونجا بودن .کلی خوش وبش کردیم ،تا ساعت نه  ، بعد تا آخر شب رفتیم خونه مامانی (مامان بابا) . این خانوم خوشگله میوه دلمه اینچا وقتی به شما شیرینی تعارف شد ایستاده بودی.بهت گفتم :بهتر نیست بشینی و شیرینی بخوری ،گمون می کردم همونجا وسط گل قالی بشینی ولی دیدم حرکت کردی به سمت یه مبل تکی و شستی تازه خواهون داشتن یه زیر دستی هم شدی .خیلی ذوق کردم تو دلم کلی قند آب شد.همیشه موقع خوردن همه چیز لباتو می بندی (قونچه)و می خوری. حافظ خوانی مامانی بعدهم اومدیم خونه مامانی .به به زیر کورسی خیلی حال دا...
2 دی 1392